لگو تاکسین

درست مثل ونوم، کارنیج نیز صاحب بچه شد: یک سیمبیوت سوم از تبار سیمبیوت ونوم. کارنیج فقط و فقط حس نفرت و بدبینی نسبت بهش داشت چون میترسید که از خودش قوی تر بشه (هر نسل از سیمبوت ها از نسل قبلی قوی تر است) و هم اینکه چون میزبان سیمبیوت کارنیج، کلتوس کسدی بود از زایمان نفرت داشت. در عین حال، رقیب و پدر کارنیج یعنی ونوم، متوجه شد که کارنیج بارداره و سعی کرد با او درباره این سیمبیوت جدید صحبت کنه. کارنیج تو اون زمان دیگه مصمم شده بود تا فرزندش رو به محض اینکه متولد شد، بکشه. ونوم هم نهایت سعی خودشو میکرد تا از این سیمبیوت جدید محافظت کنه چون هدفش این بود که با تربیت اون ازش یار و شریک جدیدی برای خودش بسازه.